اگه خریت خوب بودِ دو

اگه خریت خوب بودِ دو

این فصل بازم زمستونه،این ماه بازم بهمنه، این روز بازم هیجدهمه ومن....

هنوز دارم واسه یه اسم ناشناس شعر میگم....

این سال هشتادوشیشه، این ماه تولدمه، این روزمن نوزده ساله میشم

 و من هنوز میخوام عاشق بشم.....

دوباره نمیخوام بگم این روزو این ماه، میخوام  بگم بازم دلم گرفته... کسیم نفهمیده تو کی بودی... کسی هم نمیفهمه چرا واست گریه میکنم؟؟؟؟ امروزمیخوام بگم اگه خریت خوب بود.... ولی ... دیگه نمیگم... چون بودمو؛ حالا میخوام بگم...

بی خیال کلاغای که از بالای سرم رد شدنو من گفتم کاش خبرش از تو باشه. داد زدمو گفتم خوش خبر باشی کلاغ. بی خیال خوابای که دیدمو وقتی بیدار شدم گفتم کاش تعبیرش تو باشی. بی خیال فالای که گرفتمو گفتم شاید تو فالم بگه آینده مال من میشی. بی خیال نزرای که کردم که تو یه روز پیدا بشی. بی خیاله پیش دعا نویس رفتنو دعا معا کردن، بی خیال اشکای که تو دوریت ریختمو بی خیاله تولدم

 من تو رو میخوام...