یه روز سرد پاییزی

یه روز سرد پاییزی

یه روز سرد پاییزی

قلبی که طپش نداشت

منتظر عشقش بود

 همونیکه تنهاش گذاشت

 

زمستونو بهار گذشت

قلبه هنوز تو پاییزه

آخه چشاش تو انتظار

به شکل بارون میریزه

 

کسی میخواد صداش کنه

بشه درمون بی کسیش

کسی رو که اون میخواست

آخه نبود مثل کسی

 

قلبه هنوز تو انزواست

فصله هنوزم خزونه

چشاش به دنبال تو

نکنه که تنها بمونه

 

یه چیزی در حد حیات

تو مثل خون بودی براش

تمام زندگیش بودی

چرا نموندی تو باهاش

 

قلبه منم رویای شب

همون که از جونش گذشت

واسه دوباره دیدنت

تو انتظارت در گذشت

 

طفلی دلم خیلی شکست

وقتی گفتی داری میری

تو انتظار تو مرد

رویای که فداش بودی