سیصدوشصت و پنج

سیصدوشصت و پنج

 

من برای تو سیصدو شصت پنج بار آه کشیدم آه

وتصویر خاطراتمان را در ماه دیدم ماه

 

من برای تو سیصدو شصت پنج شاخه گل چیدم

اما علت رفتن تو را هرگز نفهمیدم

 

من برای تو سیصدو شصت پنج بار نامه دادم

و تو فقط یک بار جواب نامه هایم را دادی

 

من برای تو از خاطرات عشقمان نوشته بودم

وتو برایم از سفر به دور دنیا نوشته بودی

 

من برای بدست آوردن تو غمت را خریدم

وتو در هنگام رفتنت دلم را خریدی

 

من برای تو به اندازه ی یک قطره اشک بودم

و تو برای من بالاتر از سیصدو شصت پنج باربودی

 

سیصدو شصت پنج بار من سیصدو شصت پنج روز در یک سال بود

وتو سیصدو شصت پنج بارت یک روز از روزگار بود

 

تو برای من یکی بودی ومن برای تو سیصد شصت پنج بار

من تو را میخواستم حتی برای یک بار