سلام بهونه قشنگم ..... شاعر بی بهونت هنوزم بی بهونه هست... کاش کنارم بودی.... آخه من برات بی قرارم...... کاش پیشم بودی...........
ببخشید که دیر اپیدم......
واسه اولین بار یه داستان کوتاه نوشتم به اسم (رویا دیونه دیونه ها آخر دنیا بهت رسید) گذاشتمش تویه نوشته های پیشین... بخونیدش فکر کنم قشنگه ... قصه داستانش جدیده...... به این صورت که یه رویا، یه خیال، توی ذهن یه انسانه داره رشد میکنه ...اون آدم، عاشق اونیه که تو ذهنشه... عاشقه اون رویای تویه ذهنشه.....اون رویایه توی ذهن هم عاشق آدمه شده ..... آدم نمیدونه رویای تویه ذهنش واقعی واما...... باید تا آخر داستانو بخونی یه کوچولو طولانیه اما از خوندنش پشیمون نمیشید....
خوب.......یه مدت نوشتم که چرا عاشق نمیییشم جواب نگرفتم که هیچ تازه نا امید ترم شدم....
یه نفر از درد عشق ناامیده یکی هم مثل من...........
خوب.... نوشته قانون خیانت خیلی بازتاب داشت. خیلی طرفتار پیدا کرد که من از این بابت خیلی خوشحالم........
تازه یه نظریه جدید پیدا کردم...... تمام زیبای عشق تو نرسیدنشه.... جالبه نه!!!!! عشق اولین کاری هست که تمام زیبایش تویه اینه که یا بهش نرسی یا به سختی برسی..... قشنگیش تویه اشکای هست که یه هرزگاهی میریزی ....تویه اینه که به خاطرش به درگاه خدا التماس کنی..... خیلی زیباست اگه تو تنها ترین لحظاتت بدونی یه نفر داره بهت فکر میکنه
آهای آدمای عاشق........اگه بدونی عشق چه حس قشنگی داره هیچ وقت نمیگی کاش عاشق نشده بودم!!!!!
مرگ بی مقدمۀ بهانه ها
در لحظات سخت دلتنگی،در روزهای سرد بی ترانگی، بهترین لحظاتم با تو گذشت... زیبای عجیبی است با تو جاودانه شدن و با عطر نفسهایت زندگی کردن... صدای باد را از لابه لای درختان میچینم و با آن آهنگ وحشت بی تو مردن را میسازم. بعد از آن نامه های که نخواندی را به جای تو میخوانم،آنگاه تو تمام خاطراتم را پر میکنی و من بی آنکه تو را بشناسم دوستت خواهم داشت.
میخواهم آنقدر دوستت داشته باشم که قلبت برای کسی نتپد، آنقدر با اشک و بوسه برایت ترانه بسازم که دیگر نه اشکی برای من بماند و نه هیچ ترانه ای ساخته شود. میخواهم دلم برای تو مثل رود بلند، مثل اقیانوس بزرگ و مثل آسمانها جای داشته باشد.
کاش میشد بی عطر نفسهایت زنده ماند.... میشد زندگی را از نو آغاز کرد و بی دلیل به زندگی امیدوار شد...
کاش نزدیکم بودی!!! تا عاشقانه برایت شعر تولد پروانۀ تازه از پیله در آمده را بخوانم....
اگر تو کوچۀ خاطرات را پیدا میکری، میفهمیدی در سراسر زندگیم با من بودی بی آنکه بدانی .....
چه میشد در چشمهای نازت باران میشدم!!!! کاش مرحم دردهایم نبودی، آنوقت شاید فراموشی تو آسان تر از روزهای دلتنگی بهانه ای میشد
بهانۀ قشنگم بعد از تو هیچ چیز برایم مهم نیست حتی مرگ بی مقدمۀ بهانه ها
سلام یه مشکلی هست من چرا عاشق نمیشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نه جدا میگم من رویا با این همه احساس با این همه شعر
و نامه های عاشقونه عاشق نیستم
چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من..... شما به طلسم اعتقاد دارید؟؟؟؟؟
من نداشتم ولی الان یه مدتی هست که معتقدم ...
منو دوست داری یا نه ؟نمیدونم از من خوشت میاد یا نه؟
همیشه به خودم میگفتم برات مهم این باشه که تو دوسش داری ولی.......
تا کی انتظار تا کی انکار چیزی که معلوم نیست هست یا نه.
اولین کسی که تصمیم گرفتم جای تو بزارمش هم اخلاق در
اومدین انکار کردم که تو اصلا به من فکر نمیکنی. خیلی بی
بهونه از هم خوشمون نیومد. نفر بعدی گوشیش مثل تو بود
بازم انکار و بی اراده جدای...نفر سوم همون موقع تو خودتو
بهم نشون دادی شاید تو خواب شاید واقعا کنارم بودی اما بازم
قصه های قبلی تکرار شد آره من تو طلسم تو گیر کردم تو منو
طلسم کردی تو!!!!
تو بهونه ی بی بهونه منه بی بهونه رو طلسم کردی
نه میزاری زندگی کنم نه با من زندگی میکنی .................................بی خیال به خیال هرچی دورو برمونه....
یه روز که رفتار آدمای اطرافم واقعا کثیف بود شروع کردم به
نوشتن یه چیزی که من فقط مینوشتم اولش اسمش
قانون عشق بود اما این اصلا اسم قشنگی نبود
پس اسمشو گذاشتم قانون خیانت .....
تصمیم گرفتم با کمک بعضی از دوستای خوبم ....
این نوشته رو ترویج بدیم شاید مدعیای عاشق گاهی شک
کنن که شاید عشقشون بیشتر خیانته تا عشق.....
سایتی که توی اون قانون خیانت معرفی شده به این نام هستن
قشنگ ترین فرشتۀ دنیا اسمش رویای دو
تو یه جای قایم شدی که هیچ کس نمیدونه. یه جا تهه تهه قلبم قایم شدی. یه جا که هر وقت دلم میگیره تو توی اشکام قل میخوری میای پایین.تو قایم شدنو دوست داری؟ هر وقت تو قلبم دنبالت میگردم ببینم کجای قلبمی تو تو چشمام قایم میشی که من پیدات نکنم، شاید میترسی من بمیرم (آخه قسم خوردم اگه پیدات کنم واست بمیرم).من تو رو پیدا میکنم و اون وقت نوبت تو که دنبال من بگردی من قایم میشم تا منو پیدا کنی و وقتی منو پیدا کردی واسه همیشه از صحنه روزگار محو میشیم و اسم من و تو تو تاریخ ننوشته ها نوشته میشه یه داستان از رویا و کسی که اسمش هیچ وقت فاش نشده اسم تو میتونه قشنگترین اسم دنیا باشه میتونه هم اسم من باشه مثلا رویای دو .تو آینه منی مثل من اما از جنس من نیستی تو یه فرشته ای که مردونه ترین صورتو داره یه فرشته که از جذبش خورشید و از زیبایش ماه بیرون نمیاد از عشق شدیدش غنچه باز میشه و از اشکای گرمش بارون سیل میشه از صداش پرنده ها عاشق خوندن میشن و از ناراحتیش پاییز بوجود اومده از تولدش بهار شده فصل زندگی و از دوریش غم و دلتنگی بوجود اومده کی میدونه؟! شاید منم که به دنیا اومدم زمان چند ثانیه به عقب برگشته. اما من یه چیزو خوب میدونم، میدونم که بعد از تولد من، تمام رویاها رنگ باختن آخه اونا پیش تخیل فوق الاده من کم آوردن که تو با این همه خوبی چه جوری تو رویای من جا شدی اونا نمیدونستن که تو اولین واقعیتی هستی که مثل رویا شیرینی و دست نیافتنی اما من بدستت آوردم تو توی قلبمی و من اسمتو به هیچ کس نمیگم میترسم چشمم بزنن که من قشنگ ترین فرشته رو تو دلم دارم .من تو رو دارم .من رویای دو رو دارم................
خیالگو
دیروز یه چشمای دیدم
نگاش برام غریب بود
اما حالت اون چشا
خیلی باتو شبیه بود
اینقده نگاش کردم
که طفلی ترسیدو رفت
آخه من غافل بودم
تو نبودی اون که رفت
این اولین خیانت
نگاه به یه غریبه
ببخش آخه عزیزم
نگاش به تو شبیه
روز بعد همون روز
توی خیابون بودم
نمیدونم چی شد که
اون به کنارم اومد
بوی تنش همون بود
عطری که تو میزدی
عطر گل اقاقیا
با یاسمن آبی
اینقده بوش کشیدم
که به خودش میلرزید
به خیالش من دیونم
تند رفت خیلی ترسید
این دومین خیانت
راه رفتن با غریبه
نکنه یه آشنای
منو دنبالش دیده
رفته بودم خیابون
واسه خرید عیدی
خدای من چی دیدم
موهای خیلی مشکی
دست کشیدم رو موهاش
تا که بهش رسیدم
بیچاره اون پس افتاد
چون دنبالش دویدم
چیکار کنم عزیزم
هرکی یه خوبیتو داره
فقط توی که همرو
خدا بهت یکجا داده
از مهربونیو معرفت
تو از همه سرتری
حتی تو یه بی وفای
تو از همه بیشتری
دیگه قسم خوردم
پا نزارم خیابون
آخه به من میگن
دیونه خیالگو
من و فرشتۀ خوشبختی
کی توی دنیا از همه خوشبخت تره؟ تو یا من! تو که نمیدونی یکی مثل من دیونته یا من که نمیدونم کی هستی و اسمت چیه اما دیونه تر از یه دیونه دوست دارم.این حرفو به خیلی ها زدم،اما به من میگن: دیونه بازی نکن،کسی که نمیشناسیش! کسی که شاید وجود نداره رو چرا اینقدر دوست داری؟ازم میخوان دست از این عشق کزای بکشم (من که خودمم نمیدونم اینا از کدوم عشق حرف میزنن)؟بازم سوالمو میپرسم؟؟ میگن آدم خوشبخت کسیه که دل به دنیا نبسته! پس من باید خیلی بدبخت باشم چون تو واسم یه دنیای... به من میگن آدمی که دلبستگی نداره،راحت تر میزاره و میره.اما من بی تو هیچ جا نمیرم؛حتی اون دنیا! میگن: کفر نگو، راه رفترو باید رفت.اما چیکار کنم،وقتی من اینجا یه دنیا دارم که همیشگیه.کاش میدونستن مهربونیت ازفرشته ها هم بیشتره،اگه میدونستن که واسه مساحت وسعت قلبت اعداد کم میارن،اگه میدونستن چقدر خوبی،اونای که دم از رفتن میزدن عمر نوح میکردن.کاش رنگ چشمات توی رنگا بود،شاید میتونستم واسشون توضیح بدم چقدر جذابی. من از همه خوشبخت ترم چون یه دنیا دوست دارم،چون واسم یه دنیای که جاودانه است.من خوشبخت ترینم چون رنگ چشاتو دیدم،رنگی که هیچ رنگی نیست یه نور خیره کننده است. من خوشبخت ترینم و توی این راه حاضرم مسابقه بدم. حتی اگه تو اونی که گفتم نباشی. مهم اینه که من تو رو یه فرشته که تو قلب من داره زندگی میکنه میبینم
جهنم یعنی من رویای شب
میخوام از دریا یکم آبی بودن یکم تلاطم، از آسمون یکم سخاوت از کوه کمی قدرت یکم سلابت، بعد هم برم به یه باغ گل یه دنیا مهربونی یه زره بی زبونی و ازغم یه عالمه وفا بگیرم قاطی کنم بهت بدم شاید ترکم نکنی. برم پیش طوطی سخنگو یه شرابی ازش بگیرم بهت بدم شاید تو عالم مستی حرف دلتو بهم بزنی. خسته شدم جهنم من کی تمومی داره،جهنمی که بدون قضاوت منو محکوم به آویزونی بین وادی موندن و رفتن کرده. تا کی؛تا کی بهونۀقشنگم. میدونی جهنم یعنی چی؟ جهنم یعنی ندونی دوست داره یا نه، ندونی حرف دلش چیه، ندونی روت چه فکری میکنه، و نتونی بهش بگی که قدر دنیا دوسش داری.جهنم یعنی من رویای شب،خسته شدم از این جهنم، از بس تو کوچه و خیابونا مثل دیوونه ها راه رفتم شاید ببینمت دیگه رمقی برای پاهای خستم نمونده. خسته شدم بس بهت گفتم بهونه بهونۀ قشنگم، بابا منم آدمم یه کم توجه، یکم عشق؛تا کی باید به این فکر کنم که منظور نگات چی بود آخه تو تا کی میخوای به نگاه متوسل شی . عزیزم من زبون نگاتو بلد نیستم. قشنگم ظرف چند دقیقه میشه با یه جمله یه نفرو آتیش زدو ظرف یه دقیقه میشه با یه کلمه یه نفرو عاشق کرد. چقدر نامه بدم، چقدر زیر بارون به یادت اشک بریزم،چقدر به عکست بگم دوست دارم.گلم یه حرفی یه چیزی بگو تا بفهمم تو هم تو دلت یه خبرایه.... نازنینم یکی رویاهاش فقط با تو،یکی همیشه توی هر زمان بیادت میخونه،مینویسه،راه میره.قشنگم هر وقت به رویا سفر کردی یه سری هم به من به رویای شب بزن
اعدامم کنید، جرمم قتله.
کشتمش؛ تو دلم خاکش کردم. بیاید تجسس کنید، قلبمو بگردید میبینید مرده. سه چهار روزه که خاکش کردم، انگیزه قتلم عشقه وسوسه کننده هم هوسه، شروع ماجرا یه نگاه بود، گناهم دوست داشتن، اذیتاش بیوفای بودو جرمش خیانت . ذلم کرد، خردم کرد، ترکم کرد، منم کشتمش....
من!
چشمهایت را ببند من برایت لالای میگویم و برای لبانت همیشه دعا میکنم...
من به جای چشمهایت همیشه اشک میریزم و برای لبخندهایت گاه گدار میمیرم...
من برای رسیدن به دستانت تب میکنم و برای دیدن خندهایت خدا خدا میگویم...
لبهایت را ببند تا از سرخی آن کمی به رزها قرض دهم و آنگاه گلبرگها را یکی یکی ببوسم...
دست هایت را به من بسپار تا با آن پلی از رنگین کمان عشق بسازم و آن را به آسمان هدیه کنم...
دلت را به من بده تا با آن به زمستان جان دوباره دهم بعد آن را تا آخر عمر در سینه ام حبس کنم...